توافق خوب یا...؟
الحمدلله با گذشت زمان و به لطف تلاش های شبانه روزی تیم مذاکره کننده ایرانی بوی توافق به مشام همه میرسد و آنچه مشخص است به زودی شاهد یک توافق بین ایران و آمریکا خواهیم بود. در این نباید میان از زحمت هایی که وزیر محترم امورخارجه کشورمان و هیئت همراه ایشان متقبل میشوند ، غافل شد و ملت قدردان نیروها و فرزندان مخلص خود بوده و خواهد بود.
همگی خوب میدانیم که یکی از اهداف و برنامه های دولت تدبیر و امید به نتیجه رساندن مذاکرات 10 ساله و در واقع رفع تحریم های ظالمانه بر علیه ملت بزرگ ایران است، این همت و پی گیری های مستمر علاوه بر تقدیر و تشکر قابل دفاع هم هست .چرا که از حقوق ملت ایران دفاع میشود و در صدد ایفای حق ملت ایران است. اما اگر این ایفای حق و برگرداندن حقوق پایمال شده باعث از بین رفتن یا حداقل مخالف حرکت و عزم ملی ملت ایران شود ،یا باعث تمرد از فرمان و امر رهبری باشد ، دیگر ارزشی نخواهد داشت و حتی ضد ارزش خواهد شد و تمام تلاش های ملت بزرگ ایران و خون شهیدان را به باد فنا خواهیم داد.
رهبری در بیانات خودشان بارها اعلام کرده اند که با مذاکره مخالف نیستند و از تیم مذاکره کننده ایرانی حمایت کامل کرده اند. اما در بیانات خودشان شرایط یک توافق خوب را بیان کرده وگفتند که هر توافقی که صورت بگیرد باید در یک مرحله باشد و با توافق دو مرحله ای مخالفت کردند. همچنین به صراحت اعلام کردند که توافق نکردن بهتر از یک توافق بد است. توافقی که در آن حقوق ملت ایران محترم شمرده نشود یا به عزت و عزم ملی ایرانی اهمیت داده نشود ، این یک توافق بد است و بهتر است که توافق انجام نگیرد. ما نیازی به توافق اجباری نداریم و در صورت عدم توافق ما چیزی را از دست نخواهیم داشت. طرف مذاکره کننده ما بیشتر از ما به این توافق نیازمند است. چون در صورت عدم توافق صورت پلید و دو رویی آنها بیشتر از قبل در دنیا مشخص خواهد شد. حتی آقای اوباما هم به این موضوع واقف است که توافق نکردن بهتر از یک توافق بد است. البته تعریف خوب و بد بودن یک توافق از دیدگاه ما و جناب اوباما متفاوت است ، آنها توافقی را خوب میدانند که منافع خودشان و رژیم غاصب صهیونیستی در آن حفظ شود و ما توافقی را خوب میدانیم که از حقوق ملت بزرگ ایران در آن ذره ای کم نشود. موضوع وقتی جالب تر میشود که نخست وزیر رژیم غاصب اسراییل هم این جمله را تکرار میکند که توافق نکردن بهتر از یک توافق بد است. اما متاسفانه از برخی افراد تیم مذاکره کننده شنیده میشود که حرف دیگری به زبان میآورند و میگویند : "هیچ توافقی بدتر از توافق نکردن نیست."؟؟؟
اگر این نظر واقعی مسئولین دیپلماسی ایرانی باشد و واقعیت داشته باشد ، باید به این دیدگاه و نظر تاسف خورد و هر چه زودتر آن را اصلاح کرد، چرا که :
1 – این نظر مخالف نظر صریح رهبری است و ایشان اعتقادی به این موضوع ندارند و برعکس نیاز به توافق را نیاز واقعی ملت ایران نمیدانند. ایشان قائلند که اگر به داشته های خودمان در داخل کشور و به عزم و اراده جوانان ایرانی تکیه کنیم ، میتوانیم تحریم ها را بشکنیم و از مرحله تحریم به راحتی عبور کنیم.
2-آنچه که مشخص و طبیعی است اینکه هر مقدار ما خودمان را نیازمند توافق با شیطان نشان بدهیم در مقابل ، مواضع شیطان محکم تر خواهد شد و فشارهای خود را بیشتر خواهد کرد و ما را در تنگنا قرار خواهد داد. هر قدر مواضع ما ضعیف باشد در مقابل آنها توقعات بیشتری خواهند داشت چون ما نیاز خودمان را علنی بیان کرده ایم و این فرصت را به دشمن داده ایم که از ضعف های ما سوء استفاده کند.
3-همه دیدیم و شنیدیم که جان کری بعد از پایان این دور از مذاکرات بلافاصله به عربستان سفر کرد تا شرکای صعودی خود را در جریان مذاکره با ایران قرار دهد و به هم پیمانان خود اعلام کند که در طی مذاکرات قدمی از خواسته های شما کوتاه نخواهیم آمد و مطمئن باشید که منافع شرکاء خود را در منطقه از بین نمیبریم ، از طرف دیگر فرستاده ای به اسراییل میرود تا خیال آنها را هم از آخرین مذاکرات با ایران راحت کند و همه آنها را در جریان مذاکرات قرار دهند. جان کری هم بعد از عربستان به فرانسه رفته تا آخرین شیطنت ها را در این مسیر به همراهی فرانسه به انجام برسانند. اما در ایران هنوز مذاکرات و بندهای آن بر ملت بزرگ ایران محرمانه است و کم تر کسی در جریان متن مذاکرات قرار گرفته است؟؟؟
امیدواریم که دولت تدبیر و امید و مسئولین دیپلماسی با اطاعت محض از فرمایشات مقام معظم رهبری و تدبیری درست ، مسیر توافق را درست و به نفع ملت بزرگ ایران بپیماید و اگر این حرف که " هیچ توافقی بدتر از توافق نکردن است" نظر شخصی برخی از افراد مذاکره کنند ه است، زودتر آن را اصلاح و اعلام کنند که نظر دولت غیر از این بوده و ما هم در اطاعت از نظر رهبری اعلام میکنیم که : توافق نکردن را بهتر از یک توافق بد میدانیم.
اساس و مبنای ازدواج سفید
چندی پیش در مطلبی با عنوان " ازدواج سفید " از رشد و ترویج این نوع سوء استفاده در جامعه مطالبی بیان کردم. عنوان شد که این نوع ازدواج را اصلا نمیتوان ازدواج نامید و هیچ سنخیتی با مبانی عظیم اسلام در ازدواج ندارد. اگر به این موضوع با دقت نگاه کنیم میتوانیم آن را ریشه یابی کنیم و علت طرح و عنوان شدن این موضوع در جامعه را متوجه میشویم.
همچنان که بیان شد ازدواج در اسلام مقدس بوده و دارای جایگاه وسیعی است. اسلام با شناخت فطرت انسان و غرایز او قوانینی وضع کرده که نه مثل راهیه های مسیحیت مخالف غریزه است و نه مثل مکاتب غربی بی قید و بندی در این مورد را قبول دارد. برخی از کشیشان مسیحی و راهبه های آنها چنان با این غریزه فطری انسان مقابله میکنند که از پس دیوار میافتند و به راه های انحرافی و غیر شرعی که حتی در شریعت مسیح هم قبیح است، کشیده میشوند. در مقابل پیروان مکتب غرب چنان با گشاده دستی با این موضوع برخورد میکنند که تمام غیرت و حیثیت انسان را زیر سئوال میبرند. اما اسلام با یک دید متعادل نه در مقام کوبیدن و از بین بردن یک غریزه فطری بوده و نه آزادی مطلق را در این موضوع قائل است بلکه با یک محدودیت معقول و مطابق فطرت و غیرت انسانی آن را در چارچوب خانه و خانواده بی حد و حصر و خارج از مسیر خانواده و بدون مجوز شرعی کاملا محدود و مخالف قوانین اسلام معرفی میکند.
این نوع سوء استفاده که نمیتوان اسم ازدواج بر آن گذاشت درست مطابق خواست سردمداران مکتب فمنیسم که همان زن گراها هستند ، در این مکتب ازدواج را یک نوع مشارکت میدانند و هر کدام از زن و مرد در این امری که همان ازدواج باشد را یک طرف شراکت و سرمایه گذاری میدانند ، به این نحو که ازدواج یک نوع سرمایه گذاری است و زن و مرد جدای از فطرت و ویژگی های آفرینشی و تفاوت های آنها ، داشته های انسانی و سرمایه وجودی و جسمی خود را به شراکت میگذارند و یک زندگی و شراکتی را با دیدگاهی کاملا مادی شروع میکنند. بر خلاف اسلام که محافظ کرامت انسانی زن و مرد است در این مکتب هیچ کرامتی برای زن و مرد نیست. اینجا فقط دید مادی و درآمد مادی و داشته های مادی هر فرد است که به شراکت میگذارد و ادامه حیات میدهد. با این وجود در این نوع زندگی نه انسان و نه خانواده ارزشی نخواهد داشت و نظام خانواده با از بین رفتن و حتی تحلیل سرمایه یک طرف ، متزلزل خواهد شد. این ها به تفاوت های طبیعی زن و مرد اصلا قائل نیستند و حتی تفاوت جنسی زن و مرد را هم لحاظ نمیکنند.
اسلام به همه ویژگی های زن و مرد اهمیت داده میشود و در نوع کار و فعالیت جسمی و وظایف هم تفاوت های طبیعی افراد در نظر گرفته میشود و بر همین اساس تقسیم کار بین زن و مرد بر اساس فطرت آفرینشی آنها انجام میشود. زن و مرد در زندگی اسلامی نقش های متفاوت ایفا میکنند و این ایفای نقش متفاوت مبتنی بر تفاوت های طبیعی هر کدام است تا در کنار هم آرامش داشته باشند. آرامشی که در ازدواج اسلامی مد نظر است هم برای زن و هم برای مرد است و هر دو از این آرامش روحی و روانی که هدف اصلی ازدواج است ، بهره مند خواهند شد. اسلام هیچ فرقی در انسانیت بین زن و مرد قائل نیست و هیچ کدام را جنس برتر یا جنس دون قرار نداده است و تنها ملاک برتری بر اساس تقوای هر فرد است که میتواند انسان را عاقبت به خیر گرداند. بر اساس اسلام تساوی زن و مرد در همه شئون زندگی مادی درست نیست و نمیتوان هر دو را در تمام شئونات زنگی یکسان دانست. زن و مرد در طبع و سرشت و جنسیت و تمایلات جسمی و عاطفی و حتی در توانایی های جسمی هم متفاوت هستند. در نگاهشان به زندگی هم تفاوت هایی دارند و هر دو به یک دید به زنگی نگاه نمی کنند یکی نگاه کلی دارد و دیگری ریز بین است. یکی عاطفی برخورد میکند و دیگری دید عقل گرایانه دارد و عاطفه کمتر در تصمیم گیری هایش تاثیر دارد. با این همه تفاوت یکسان دانستن زن و مرد توجه نداشتن به شرایط جسمی و جنسی هر کدام یک اشتباه بزرگ است و بر خلاف آیات صریح قرآن میباشد. تفاوت در دیات و شهادات و ارث مطابق فطرت انسانی و قانون الهی است و از دستورات صریح قرآنی است. متاسفانه در جامعه ما هم حرکاتی در راستای یکسان سازی حقوق زن و مرد در حال انجام است و در برخی از موارد در جایگاه های حساس نظام هم این موضوع مطرح شده است و جامعه با حالت چراغ خاموش به این سمت حرکت میکند.
با این بیان و مقایسه ترویج ازدواجی بنام ازدواج سفید با آن ریشه ها و اصولی که دارد ریشه در مکتب فمنیسم و طرفداران مکتب دارد و با مکتب اسلام هیچ ارتباطی ندارد و در جامعه اسلامی ما هم هیچ جایگاهی نخواهد داشت. دشمنان اسلام ناب در هیچ برهه از زمان دست از دشمنی خود با اسلام و مسلمین بر نداشته اند و در هر زمانی با شبهات و حیله های مختلف سعی در ایجاد انحراف در بین جامعه اسلامی داشته و دارند و در برخی موارد به تمایلات شیطانی خود رنگ و لعاب شرعی میدهند تا بلکه بتوانند با ظاهر سازی ، جامعه اسلامی را دچار تنش کنند ولی خداوند مکر آنها را برملا میکند و این یک سنت خداوند است که در برابر خدعه های شیطانی ، مسلمانان را آگاهی میدهد.
امروز گوش ، فردا؟
بعضی وقت ها در جامعه کارهایی را برخی انجام می دهند که دلیل آن خیلی روشن نیست و معلوم نیست در پی این کارها به دنبال چه هستند و اصلا هدف این افراد از کاری که با اختیار و به دلخواه خودشان انجام می دهند، چیست؟ شاید خودشان هم بی هدف و بدون غرض و بر اثر چشم و هم چشمی این کارها را انجام می دهند. اما سئوالی که بی جواب می ماند اینکه: چرا انسان کاری را کور کورانه باید انجام دهد؟ اگر ما هم از این عمل هدفی نداشته باشیم ، مطمئن باشیم کسانی که این افعال و اعمال را در جامعه رواج می دهند به دنبال هدفی مشخص می گردند و آن هدف چیزی نیست جز گرفتن هویت ملی و مذهبی برخی از جوانان!
یکی از کارهایی که مدتی است در جامعه رواج پیدا کرده ، جراحی لاله گوش است. این افراد لاله گوش خود را به شکل مثلثی و یا به قول خودشان الاغی یا شیطانی در می آورند. به چه علت؟
بعد از اینکه ایران رتبه اول جراحی زیبایی دماغ را در جهان بدست آورد و طبق آمارها معلوم شده که 50 % این عمل های زیبایی بی مورد بوده و بدون دلیل انجام گرفته است ، اینک نوبت به عمل لاله گوش رسیده و معلوم نیست در مرحله بعدی ، نوبت کدام یک از اعضای بدن خواهد بود؟
این علایق و گرایش ها را باید ریشه یابی کرد تا انشالله این جور مسائل و گرایش ها به صورت اساسی در جامعه اتفاق نیفتد. چند سال پیش که در تهران بودیم، مد و گرایشی خاصی بین جوانان مد شده بود و به قولی می خواستند خودشان را در جامعه و بین مردم به صورت مجزا با آن قیافه ها نشان دهند. یک تحلیلگر اجتماعی آن روزها می گفت : گرایش برخی از جوانان به این مدها و پوشش ها بخاطر جلب توجه کردن اینهاست که می خواهند به نحوی خودشان را بین مردم انگشت نما کنند وبا این روش مردم را متوجه وجود خودشان کنند و به قول معروف می خواستند خودشان را مطرح کنند. در آن سال ها ما گرهی را تشکیل دادیم و از نزدیک با این جوانان صحبت کردیم حتی داخل جلسات خصوصی آنها هم می رفتیم. خیلی از آنها منظور خاصی از پوشیدن این لباس ها نداشتند و تنها عامل را جذابیت این نوع پوشش اعلام می کردند که باعث شده بود آن جوانان تغییر لباس دهند. نتایج خوبی از جمع بندی صحبت های آنان بدست آوردیم از جمله:
1- خیلی از این جوانان بدون هدف و انگیزه بودند و ناخواسته و از بی خبری گام در مسیر پذیرش تهاجم فرهنگی گذاشته بودند.
2- این جور افراد شخصیت ثابتی نداشتند و هنوز برای خودشان مسیر حرکت شخصیتی مشخصی انتخاب نکرده بودند و در واقع شخصیت متزلزلی داشتند.
3- اینها غالبا دچار کمبود و کاستی شخصیتی یا دچار شخصیتی کاذب بودند و با این گرایش ها دنبال جبران کاستی های شخصیتی خود بودند.
4- در اکثر موارد بعد از چند ساعت صحبت کردن از انتخاب خود پشیمان می شدند و وقتی متوجه شخصیت اجتماعی خودشان می شدند ، مسیر خودشان را عوض می کردند و یا در راهی که انتخاب کرده بودند تشکیک ایجاد می شد.
وقتی با این افراد از اسلام و برخورد اسلام با انسان صحبت می شد و داشته های شخصی خودشان را بررسی می کردند متوجه غفلت خودشان می شدند.
به نظر می رسد اکثر افرادی که خود را در معرض عمل جراحی گوش و بینی قرار می دهند دچار یک نوع دگر بینی و دگر اندیشی هستند و از خود بی خبر می باشند. مثلا اگر با کسی که عمل زیبایی بینی انجام داده صحبت کنیم و از شکل بینی شان ایراد بگیریم ، زود می پذیرند و از شکل جدید عضو بدن خود متنفر می شوند.
با این حال حرکت به سمت شکل دادن به لاله گوش یک نوع درد بی دردی و دردی برای مرفحین جامعه است و متاسفانه در حال پیشروی بین جوانان و بخصوص بانوان محترم است. این عمل جراحی علاوه بر اینکه دخالت در خلقت زیبای خدا هست احتمالا مشکلات شنوایی را هم به دنبال خواهد داشت.
این کارها نشانه غفلت و دوری از مسیر درست زندگی و مسلمانی است و شایسته نیست که یک مسلمان خود را شبیه برخی گروه های شیطان پرستی و ... در آورد. مطمئنا این آخر راه نخواهد بود و همچنان که بعد از بینی نوبت به گوش رسیده ، معلوم نیست بعد از گوش نوبت کدام عضو خواهد بود؟
آیا وقت آن نرسیده؟
امروز نهم دی ماه است، یکی از ایام الله های انقلاب اسلامی ایران است. روزحماسه ،روز دفاع از آرمان های انقلاب و خون شهیدان. روز ایستادگی در برابر تزویر و نیرنگ است. روز بصیرت و امام شناسی است.
هر چه از روز نهم دی ماه حرف بزنیم ،کم گفتیم و کلمات در حدی نیستند تا عظمت کاری که مردم در این روز به نمایش در آوردند،را بیان کنند. آنچه مسلم است اینکه تعدادی از افراد داخلی به همراه سران فتنه با رهبری دشمنان دیرینه انقلاب و اسلام در صدد براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بودند، که بحمدلله و چشمشان کور با بصیرت بی نظیر رهبر انقلاب و اطاعت پذیری مردم ولایت مدار ،این فتنه هم مثل سایر فتن در طول 35 سال از بین رفت.
در این میان برخی از دوستان انقلاب و بعضا از مسولین موضوع رفع حصر را در جامعه مطرح می کنند. این موضوع را می توان از جهت بررسی کرد.
1-حصر سران و عاملان فتنه کمترین کاری بود که نظام در برابر وسعت خیانت های در حال اجرا انجام داد و می توانست خیلی شدید تر برخورد کند اما با حکم حکومتی و عنایت رهبری موضوع در حد حصر خانگی به انجام رسید. همین حصر خانگی این افراد هم هزینه های زیادی بر نظام دارد که این افراد در حد هزینه کردن از نظام نیستند و بقول معروف حیف نونی که نظام مقدس جمهوری اسلامی به اینها می دهد. چرا که میزان خسارت هایی که این افراد به نظام وارد کردند خیلی بیشتر از خدمات چند ساله اینهاست.
2-موضوع حصر و رفع آن یک موضوع قضایی است و با نظر رهبری و تصمیم شورای امینیت ملی به اجرا در آمده و تصمیم های این شورا هم قانونی است. رفع این حصر نیز به لحاظ قانونی تنها در اختیار رهبری و شوراء می تواند باشد.
3- حصر این افراد حدود 16 ماه بعد از انتخابات 88 صورت گرفته و به اجرا در آمده است. لازم است بدانیم که اصلا حصر این افراد تنها به خاطر مسایل داخلی نبود بلکه این افراد بعد از فتنه 88 که جو عمومی آرام شده بود، بیانه هایی را صادر کرده بودند که این بیانه ها ایران را از نظر بین المللی دچار مشکل می کرد برای اینکه اینها نتوانند کشور را دچار چالش بزرگتر نکنند، حصر خانگی شدند.
4-در خواست کردن رفع حصر از زبان برخی از طرفداران داخلی مشکل نیست اما هم نوا بودن با روباه صفتان بیرونی، که هیچ موقع منافع نظام را نمی خواستند و هر موقع توانستند سعی در ضربه زدن به نظام داشتند، خوب نیست و این درخواست اگر از زبان برخی از مسولین باشد که خود بر وسعت خرابکاری آنها واقفند، هیچ وجهه خوبی ندارد. این موضوع مرا به یاد قضیه چند سال پیش در زمان مجلس ششم می اندازد که آن موقع پرونده پترو پارس ، که یک پرونده قضایی و سوءاستفاده مالی بود را دولت از قوه قضاییه گرفت و پرونده از مسیر قضایی خارج شد و در نهایت عاملان آن هم به حکمی غیر از حکم قضایی تبرئه شدند.
باید توجه داشته باشیم که موضوع حصر، یک موضوع کاملا قضایی و امنیتی است و هیچ کس نباید خارج از این روال در روند آن دخالت داشته باشد و بررسی آن را به اهل آن باید سپرد. خدای نکرده نباید فضایی ایجاد کنیم تا مثل ماجرای پتروپارس تکرار شود. با شایعه پراکنی و ایجاد جوی به نفع عاملان و سران فتنه ،سعی در بی گناه جلوه دادن . مظلوم نمایی محصور شدگان نباشیم.
آیا وقت آن نرسیده که عاملان و سران فتنه از کرده خود پشیمان شوند و به آغوش انقلاب برگردند؟ آیا وقت آن نرسیده که به دشمنان قسم خورده انقلاب امید نبندیم و با طناب پوسیده آنها به چاه نرویم؟ چرا عوض تکیه کردن بر داشته های خود به دشمنان این نظام تکیه می کنند؟ عوض همراهی با ملت بزرگ ایران با دشمنان این ملت همراهی و هم صدا می شوند؟
در چند روزاخیر مباحثی در سطح جامعه از زبان مسولین مطرح شده که باعث زیاد شدن گفت و شنود هایی شده است. بحث ها یی مانند به رفراندوم گذاشتن موضوع حصر سران فتنه و یا موضوع انرژی هسته ای و رابطه با شیطان بزرگ.
روزنامه کیهان در ستون گفت و شنود خود آورده بود:
گفت: میگویند آرمان های ما به سانتریفیوژ وصل نیست!
گفتم: یعنی اگر سانتریفیوژها را از دست بدهیم به آرمانهای ما کمترین لطمهای وارد نمیشود!
باید گفت: سانتریفیوژهای ما به آرمان هایمان وصل است و اگر حتی یک حلقه از حلقه های بین سانتریفیوژها را از دست بدهیم به همان میزان از آرمان های شهدای هسته ای و خون پاک این عزیزان و اهداف بلند جمهوری اسلامی ایران دور شده ایم. حداقل در ده سال اخیر زحمت های فراوانی در راستای انرژی هسته ای و فن آوری های آن کشیده شده است، هزینه های زیادی پرداخت کرده ایم تا به این مرحله از رشد و بالندگی در بحث هسته ای رسیده ایم ، این پیشرفت ها چشم دشمنان ایران اسلامی را کور کرده و در صدد نا چیز نشان دادن پیشرفت های ایران هستند. در داخل کشور هم برخی ،دروغ پراکنی صهیونیست جهانی را باور کرده و بر طبل تو خالی تبلیغات آنها می کوبند. این مقدار دست پاچه گی غربی ها و خصوصا آمریکا و اسرائیل از موضوع هسته ای ایران خود نشانگر پیشرفت ما در این موضوع است و بی انصافی است که تلاش های فرزندان این مرز و بوم را نادیده بگیریم و یا خدای نا کرده ، با غربی ها سر آن به معامله بنشینیم.
موضوع هسته ای یکی از آرمان های ملت بزرگ ایران است و قدمی از خواسته هایش عقب نشینی نکرده و نخواهد کرد. این موضوع در بین مردم آنچنان روشن و مسلم است که نیاز به طرح همه پرسی و رفراندوم همگانی نیست. علاوه بر این در فرمایشات مقام معظم رهبری مسیر حرکت موضوع هسته ای و پیشرفت ها و ادامه دادن آن کاملا واضح است.
باید گفت : با وجود نظر رهبری و نمایندگان مجلس و دولت تلاشگر نیازی به همه پرسی نیست و راه و مسیر حرکت و پیشرفت ایران عزیز بر همگان روشن است.
گفت: میگویند تا حالا از اقتصاد به سیاست خارجی یارانه میدادیم ولی حالا باید از سیاست خارجی به اقتصاد یارانه بدهیم! این دیگر یعنی چی؟!
گفتم: احتمالا یعنی اینکه اگر یک وقت دیدید که دست از مقاومت و ایستادگی در برابر زورگوییهای آمریکا و متحدانش برداشتهایم، نباید ناراحت بشوید و باید بدانید که در حقیقت یارانه آنها را قطع کردهایم!
گفت: ولی پیش از این گفته میشد که اقتصاد ما به سیاست خارجیمان گره خورده است... بالاخره ما که متوجه نشدیم منظور چیست؟!
باید گفت: دشمنی با زور گویان و استعمارگران و متحدانش از آرمان های جمهوری اسلامی ایران است و در 35 سال گذشته به دنیا ثابت کرده هر جا زورگویی باشد ایران اسلامی با تمام قوا درمقابلش ایستاده و می ایستد. مقام معظم رهبری به روشنی سیاست خارجی ما را تبیین کرده اند و در زمان پیر جماران هم این سیاست عمل می شد. هر جا مظلومی باشد ما در برابر ظلم ظالمان می ایستیم و این از آرمان های ماست و هر جا لازم باشد برای ایستادگی در برابر زیاده خواهی های ظالمان یارانه دهیم ، یارانه که هیچ ، حاضریم جانمان را هم بدهیم تا در برابر ظلم و زور گویی بایستیم.
اگر در تمام سیاست گذاری ها بتوانیم از نظرات رهبر فرزانه و ولی امرمان استفاده کنیم و آنها را پیاده کنیم ، نه تنها لازم نیست تا از سیاست به اقتصاد یا از اقتصاد به سیاست یارانه دهیم. بلکه با پیاده کردن فرمایشات و دستور العمل های معظم له در مورد اقتصاد مقاومتی هیچ نیازی به دادن یارانه به سیاست و اقتصاد نیست. البته حمایت از محرومان و قشر کم درآمد جامعه هم از آرمان های ماست و در صورت لزوم یارانه هم می دهیم تا به آرمان هایمان برسیم. اما هیچ گونه یارانه ای به دشمن نخواهیم داد و تا نفس داریم با رهبرمان در مقابل شیطان بزرگ می ایستیم و یارانه ای از آرمان هایمان حتی سر میز مذاکره به شیطان نخواهیم داد.
باید گفت: 1- موضوع حصر سران فتنه خارج از اختیارات قوه مجریه است و مطرح کردن آن در بین مردم و همه پرسی راجع به آن دخالت در امور قوه قضاییه است و نباید با مطرح کردن آن بخواهیم خواست عده ای را بر منافع عموم مردم و منافع نظام مقدم بداریم. جزای خیانت در هر نظامی معلوم و حکم آن را هم قوه قضاییه معلوم خواهد کرد.
2- از اول انقلاب موضوع رابطه با شیطان در ایران عزیز مشخص بوده و تا زمانی که شیطان بزرگ از زور گویی ها و سیاست های غلطش مانند حمایت از رژیم غاصب دست برندارد ، هیچ رابطه ای با ایران اسلامی نخواهد داشت.
3-موضوع تحریم ها و رفع آن را نباید بیش از آنچه که هست بزرگ نمایی کنیم و آن را حلال همه مشکلات اقتصادی خود بدانیم. چرا که این تحریم ها بهانه ای بیش نیست و اگر ایران هم از خواسته هایش عقب نشینی کند باز بهانه های واهی دیگری جایگزین خواهند کرد و به تحریم ها ادامه خواهند داد، چون آنها با اسلام و اسلام خواهی ایران مشکل دارند نه با هسته ای شدن ایران. بخوبی می دانیم هر چه قدر ما عقب نشینی کنیم آمریکا جا پایش را محکم تر و جلوتر خواهد گذاشت. مشکلات اقتصادی با تکیه بر داشته های خودمان و با تکیه بر ملت بزرگ و فرمایشات رهبری عزیزمان حل خواهد شد و هر قدر از ایستادگی و مقاومت ما کاسته شود طمع دشمنان ما بیشتر خواهد شد.
4- نباید با موضوع مذاکره و تحریم کاسب مدارانه رفتار کنیم چرا که اگر هم مذاکرات به نتیجه هم نرسد به قول رهبری فرزانه ، ما چیزی را از دست نخواهیم داد، بلکه مصمم تر از قبل قدم های پیشرفت علمی کشورمان را خواهیم برداشت. بنابر این نگران تحریم های غربی ها و قطع مذاکرات هم نباید باشیم و باید تمام توان خود را بر حل کردن همه موضوعات در داخل کشور خرج کنیم. اگر نفت را با سیاست استعماری و وارد کردن فشار اقتصادی بیشتر به ایران ارزان می کنند ، باید پیشدستی کرده و قبل از آنها شیرهای نفت خود را ببندیم و به جهان اعلام کنیم که ایران اسلامی اصلا به شما نفت نمی فروشد.
و در نهایت باید گفت برگزاری همه پرسی عمومی نیاز به رای مجلس و تصویب آن دارد و ساز و کارهای خود را نیاز دارد. با وجود انتخابات آزاد در ایران اسلامی و انتخاب نمایندگان مجلس و تدبیر دولت ، نیازی به برگزاری همه پرسی نخواهد بود و نیازی برای به چالش کشیدن اذهان عمومی مردم نخواهد بود. ما ایمان داریم که وکلای توانمند و با لیاقت مردم در دولت و مجلس به خوبی از عهده ی مشکلات بر می آیند و بر تمام مشکلات داخلی و خارجی غلبه خواهند کرد.
.: Weblog Themes By Pichak :.